فرازی از وصیت نامه پهلوان شهید حسن فقیهی: “پیام من به ملت مسلمان ایران این است که دست از حمایت رهبر عزیزمان تا پیروزی اسلام بر علیه کفر جهانی، نکشید و پوزه ی همه ی ابر قدرت های جنایتکار را به خاک بمالید و پرچم جمهوری اسلامی را در سراسر جهان برافراشته نمایید. چه سعادت بزرگی در تاریخ این قرن نصیب ما شده که برای اسلام و قرآن مجید جان فشانی کنیم".

زندگی نامه شهید حسن فقیهی جویباری متولد سال ۱۳۲۳ و اهل شهرستان جویبار بود. وی از نونهالی در رشته کشتی به فعالیت پرداخت و توانست مدارک و مدارج این رشته را در سطوح مختلف کسب ، و همچنین عناوین قهرمانی مسابقات شهرستانی، استانی، کشوری و جهانی را در کارنامه فعالیت ورزشی خود ثبت کند. شهید فقیهی همچنین ریاست هیئت کشتی شهرستان جویبار، سرپرستی تیم ملی کشتی در مسابقات جهانی یوگسلاوی و سرمربی گری تیم ملی کشتی ایران را در کارنامه فعالیت های خود دارد. این شهید والا مقام در کنار تمامی این فعالیت ها، به دو مسئله بسیار اهمیت می داد، نماز جماعت اول وقت، و اطاعت از ولایت فقیه شهید حسن فقیهی در پنجم اسفند ماه سال ۱۳۶۲ در مناطق جنگی دهلران در عملیات غرور آفرین والفجر ۶ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پس از ده سال در سال ۱٣٧٢ پیکر مطهرش به عنوان شهید مفقودالاثر در کنار سایر همرزمانش در استان مازندران به خاک سپرده شد. الف)تولد و کودکی : 1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار : حسن فقیهی 2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد: 1333 ، جویبار 3- نام و شغل پدر : غلامحسین 4- نام و شغل مادر: شمسیه وطن خواه 5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود: 6فرزند ، سوم 6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی : خانواده مذهبی بودند . 7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ): ـــــــــــــ 8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــ ب)تحصیلات: 1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : جویبار 2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : دوم راهنمایی 3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــ 4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــ 5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــ 6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : به خاطر کمک به پدر و مادر در مقطع دوم راهنمایی ترک تحصیل کرد . پ)سربازی : 1- خدمت سربازی : انجام داد. 2- یگان اعزام کننده : ـــــــــ 3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : 4/3/53  تا 4/3/54 ت ) ازدواج : 1-وضعیت تاهل : متأهل 2- نام همسر و تاریخ ازدواج : عطیه واسو 3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): 1فرزند ، محسن 4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):  با همسرش بسیار مهربان و رفیق بود و به پدر ومادر بسیار احترام می گذاشت. ث)شغل شهید : 1- شغل رسمی و شغل فرعی : کاسب مصالح ساختمانی 2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــ 3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــ ج) فعالیت های انقلابی : 1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــ 2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــ 3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : اعلامیه های امام را پخش می کردند و روی دیوار شعار می نوشت و در تظاهرات علیه منافقین شرکت می کرد. 4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه : ـــــــــ 5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــ ح) سوابق جبهه : 1- حضور در جبهه : حضور داشت 2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : 16/1/61  تا 31/4/61  جویبار ، لشکر 25 کربلا ، منطقه جنوب 16/9/61  تا 15/2/62  جویبار ، لشکر 25 کربلا ، منطقه جنوب 27/11/62  تا 5/12/62  جویبار ، لشکر 25 کربلا ، منطقه جنوب 3- مجموع مدت حضور در جبهه : 6 ماه و 24 روز 4- مسئولیت در جبهه : آر پی جی زن 5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــ 6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــ 7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت : 5/12/62 دهلران ، به علت تیر مستقیم ، عملیات والفجر 6 8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری : سال 72، گلزار شهدای بالا محله ، فقیه محله جویبار

خاطرات یا ویژگی های بارز شهید: برادر شهید ـ حسین ـ می گوید: ایشان به دلیل شغل شان که کاسب بودند بسیار امانتدار و قانع به سود کم بودند.سرایدار مسجد بازار می گفت من قبل از این که در مسجد را باز کنم ایشان پشت در منتظر بودند تا وارد مسجد شوند. برادر شهید ـ نصرت ـ می گوید : بسیار مهربان و مسئولیت شناس بود . صمیمی و شوخ طبع بود . بسیار متواضع ، امین و دارای اخلاق حسنه ، شوخ طبع ، مهربان ، فروتن ، با حجب و حیا ، نترس و پردل و جرأت بود . به علت محبوبیت و امانتداری و معتمد بودن در بین بازاری ها در جمع آوری کمک های نقدی از بازاری ها برای  جبهه موفق بودند . بعد از شهادت برادرم در یکی از روزهای مراسم خانم غریبه ای به منزل ما آمد و شیون و زاری می کرد . از خوبی های شهید می گفت.همه تعجب کرده بود که او کیست ؟ وقتی مراسم تمام شد از او سوال کردیم گفت : من چند فرزند صغیر دارم  برای خانه سازی نیاز به مصالح داشتیم کسی ما را نمی شناخت و اعتباری هم نداشتیم تا این که شهید فقیهی را به من معرفی کردند و من با دست خالی نزد ایشان رفتم و ماجرا را برای ایشان گفتم . ایشان همه وسایل مورد نیاز  اولیه را به من داد و چیزی از من نگرفت و برای این که من خجالت نکشم  به من گفتند هر وقت پول به دست تان رسید  به من بده و من همیشه دعا گوی ایشان بودم  تا این که شنیدم شهید شده وقتی دیدم خانه خودش نیمه کاره است از بزرگی این مرد دلم شکست و دیگر طاقت نیاوردم