شهید سرفراز ناصر ورامینی

محل تولد: شیراز
شهرستان: شیراز
استان: فارس
 
نام پدر: ..
تحصیلات: دیپلم
متولد: 1345/01/30

سوابق ورزشی:

فوتبال
رشته ی ورزشی:
ورزشکار
عنوان ورزشی:
48
مدت فعالیت:
ورزشکار- مربی
درجه و رتبه ی تخصصی:

نوع آثار ورزشی باقیمانده:

0
تعداد مدال قهرمانی:
0
تعداد حکم قهرمان:
0
تعداد کاپ قهرمانی:
0
احکام قهرمانی در سطح شهرستان:
0
در سطح استان:
0
در سطح کشوری:
0
در سطح بین المللی:
0
در سطح ملی:

مشخصات ایثارگری:

60 به ماه
مدت حضور در جبهه
پاسدار رسمی
نوع عضویت:
خرمال عراق
محل شهادت:
1366/12/30
تاریخ شهادت:
 
 
فرمانده گردان حضرت امام مهدی (عج)
مسولیت در جبهه:

وضعیت کنونی:

 
 
دفن شده
وضعیت پیکر شهید:
شیراز
شهرستان:
فارس
استان:
گلزار شهدای شیراز
نام گلزار:
روستا:
قطعه:
بلوک:
 
 
1367/01/05
تاریخ دفن:

وصیت نامه:

گوشه هایی از وصایای شهید:ناصر ورامینی اللهم الرزقنی شهادت فی سبیلک « شهید ناصر ورامینی/ محل شهادت منطقه خرمال/ عملیات والفجر برتر ازهرکارنیک دیگری است ، تا آنگاه که مرد مسلمان در راه خدا کشته شود « یعنی شهادت» دیگر هیچ کار نیکی برتر ازآن نیست . خدایا می دانی که روسیه ام ازگذشته تلخم و از صفات رزیله ام . از گناه کثیرم تو آگاهی ، وخودت فرمودی که برای توبه بیا یید. خدایا ! تو فرمودی که توابین را دوست داری و هم اکنون آمده ام وبا نگاه امید به تو می نگرم و می دانم که قول تو حق است .بارالها! به درگاهت شکر می کنم که سعادت حقیقی را نصیبم کردی وبا حسینیان همراه کرده ودر جبهه ها راه دادی ومرا از لهویات دنیا به انوار الهی سوق دادی وشراب عشقت را به من نشاندی. هیچ یک از اقسام مرگ ها افتخا رآ میز نیست . تنهاشهادت است که درهاله ای ازتقدس ، شرافت وافتخار قرار دارد. پس شمادوستانی که به جبهه نیامده اید یا در گروه مقاومت و جبهه ها پر کنید ، باشد که شما هم سر بر زانوی سرور شهیدان «حسین بن علی علیه السلام »گذاشته و لبخند شادی بزنید. امیدوارم که برادران و خواهرانم نمازشان ترک نشود وهمانطورکه عشق به حسین ،مهدی وخمینی دارید ، ادامه داشته باشدودست از این عمل نکشید. آدرس قبرشهید :قطعه 7عملیات بدر ردیف

زندگی نامه:

زندگی نامه شهید ناصر ورامینی شهید ناصر ورامینی در خانواده‌ای مذهبی در شهر شیراز چشم به جهان گشود. در سن پانزده سالگی به جمع طلایه داران عشق درجبهه های نبرد پیوست و با حضور دائمی خود در اغلب عملیات ها شرکت جست. به طوری که یازده بار مجروحیت تنها گوشه کوچکی از حماسه آفرینی های این پاسدار جان برکف است. استقامت وپایداری، عشق وارادت به اهل بیت عصمت و طهارت:، توجه به انجام فرائض دینی و احترام به پدر ومادر، هم چنین صمیمیت سرشار شهید ناصر ورامینی با هم رزمان از ویژگی‌های بارز آن سردار سلحشور بود. در دوران دفاع مقدس از رزمنده‌ای عادی تا فرماندهی گروهان و جانشین فرماده گردان بندگی خدا را فراموش نکرد. شهید ناصر ورامینی با وجود داشتن همسر و فرزند، ولی دل بی تاب او برای وصال به منبع نعمت الهی و رسیدن به مقامی والا بی‌قرار بود. و همین عطش بود که دل کندن از زن و فرزند و توکل بر حضور حضرتش را عملی کرد و اندکی قبل از شهادت و در آخرین ملاقات با خانواده به همسر فداکارش سفارش می‌کند که در خصوص نگهداری فرزندی که قرار بود چند روز بعد از شهادتش متولد شود کوشا باشد و او را برای حفظ دستاوردهای انقلاب به سان سربازی جان بر کف، تربیت کند. سرانجام در عملیات والفجر ده، منطقه عملیاتی خرمال، پس از اصابت تیر به سینه‌اش در حالی که سر به زانوی سرور شهیدان، حسین ابن علی(ع) داشت، به قافله شهیدان پیوست.

تصاویر:

فیلم و صوت:

خاطرات:

خاطره شهیدناصر ورامینی از زبان مادرش: - ناصر کلاس سوم راهنمایی بود که تصمیم گرفت به جبهه برود؛ اما من و پدرش به خاطر مساله درسش، مخالف بودیم؛ ولی ناصر اصرار داشت که به جبهه برود و می گفت: من برای اسلام و دین می خواهم به جبهه بروم و حضور من در جبهه واجب تر است و درسم را در همان جا می خوانم. به ناصر گفتم: شما با این سن کمت می خواهی بروی جبهه و مملکت را نجات بدهی؟ گفت: من می روم و مملکتم را نجات می دهم و می دانم که سال های آخر هم شهید می شوم. گفتم: مادر! اگر شهید بشوی من چه کار کنم؟ ولی ناصر گفت: اگر جواهرات بسیار قیمتی به شما بدهند و بعد بخواهند پس بگیرند، شما آن ها را تحویل می دهی؟ گفتم: بله حتما تحویل می دهم. ناصر گفت: حالا من هم یک امانت هستم. فکر کن می خواهی من را به صاحبش تحویل بدهی. مادر جان! راضی باش به رضای خدا. با همسرش قرار گذاشته بود که اگر شهید شود بعد از 2 سال که دوران شیردهی دخترش تمام شد، به او بپیوندد. دخترش فاطمه به دنیا آمد و دوران شیردهی تمام شد. تا اینکه شهید ناصر ورامینی به خواب همسرش آمد و با اهدای لباس عروسی به او وعده داده بود که حالا دیگر وقت آمدن شما است و بیا. بعد از دیدن این خواب بود که من همراه با همسرم و عروسم عازم سفری به قم شدیم که در مسیر تصادف کردیم. در این حادثه، عروسم به شدت دچار آسیب دیدگی شدیدی شد و به مدت 10 روز در بیمارستان بستری شد و بعد از 10 روز او هم به همسر شهیدش پیوست.

 

کلیه ی حقوق این وب سایت برای بسیج ورزشکاران کشور محفوظ است