بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه سردار شهيد حاج يدالله کريمي نژاد : شهيد بزرگوار در تاريخ 15/8/1341 در شهر قادر آباد (125 کيلومتري جاده شيراز - اصفهان) در خانواده اي با روحيات مذهبي ديده به جهان گشود . پدر ايشان محمد و نام مادرشان جواهر مي باشد . وي دوران کودکي خود را در اين شهر سپري نمود . تحصيلات ابتدايي خود را در دبستان شمس تبريزي (شهيد رنجبر فعلي) سپري کرد و از دوران راهنمايي و دبيرستان مبارزات خود را بر عليه رژيم ستم شاهي پهلوي آغاز نمود و در آن ايام و در همان محيط کوچک با عنايت به ذات پاک خود و با نگرش اسلامي که به محيط پيرامون خود داشت ، اقدام به شعار نويسي بر روي ديوارها و ساير مبارزات بر عليه رژيم ستم شاهي مي نمود . وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تأسيس سپاه پاسداران به خدمت سپاه در آمد و مفتخر به پوشيدن لباس مقدس پاسداري گرديد . ايشان در سال 1362 با خانم رقيه کياني ازدواج نمود و ماحصل اين ازدواج يک فرزند پسر و سه فرزند دختر مي باشد . بيش از 4 ماه از تولد اولين فرزند ايشان به نام علي مي گذشت که شهيد بزرگوار هنوز در جبهه جنگ مشغول مبارزه بودند و موفق به ديدار فرزند خود نشده بود . در سال 1364 پس از گذشت 24 ماه حضور مستمر در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل ، در عمليات والفجر 8 بر اثر حملات شيميايي بعثي عراق ، دچار عارضه شيميايي از ناحيه چشم ، ريه و پوست شدند و مداواي اوليه ايشان تا رسيدن به بهبودي نسبي بيش از يکسال به طول انجاميد . ايشان به محض بهبودي نسبي فعاليت خود را در سپاه پاسداران از سر گرفت و به سپاه شهر ارسنجان منتقل و در آنجا مشغول به خدمت گرديد و عمده فعاليت ايشان آموزش نيروها جهت اعزام به جبهه هاي نبرد بود و مهم اينجاست که با وجود تحمل آثار بجا مانده از عوارض شيميايي و آسيب جدي که به چشم و ريه شهيد بزرگوار وارد شده بود ، اما لحظه اي حاضر نبود از خدمت به اين مرز و بوم کوتاهي کند ايشان پس از فعاليت هاي مستمر در سپاه ارسنجان و سعادتشهر ، مجدداً به فرماندهي سپاه قادر آباد منسوب گرديد و با خاتمه جنگ تحميلي و در سال 1375 به سپاه ناحيه شيراز منتقل شد و به مدت شش ماه در معاونت اطلاعات سپاه و پس از آن نيز به مدت دو سال در معاونت بسيج دانش آموزي مشغول به خدمت بودند ولي از آنجا که ايشان به کار پشت ميز نشيني علاقه اي نداشتند ، بنا به درخواست خود به سمت فرماندهي حوزه دوم بسيج امام حسن مجتبي (ع) منصوب شدند و به صورت تمام وقت در خدمت سپاه شيراز و بسيج بودند و در تمامي رزمايش هاي بسيج و مأموريت هاي محوله ديگر از جمله انتخابات ، حوزه دوم امام حسن شيراز فعاليت بسيار مؤثري داشتند و همچون نگيني درخشش خود را به رخ ديگران مي کشيد . در سال 1385 مجدداً به علت وخامت حال ايشان و عود کردن عوارض شيميايي ناشي از گاز خردل ، ايشان دچار عارضه سرطان ميلوما در ناحيه پاي راست گرديدند و پس از انجام عمل جراحي ، قسمتي از تومور خارح شد و قسمت ديگر به علت چسبندگي تومور با تارهاي عصبي و احتمال آسيب به حرکت پا خارج نگرديد و ادامه درمان به انجام شيمي درماني و پرتو درماني منوط گرديد و پس از گذشت شش ماه تا حدودي سلامتي نسبي خود را به دست آوردند . شهيد بزرگوار با وضعيت جسمي نامناسبي که داشتند ، نه تنها از بار مسئوليت و خدمت به نظام مقدس جمهوري اسلامي کوتاهي ننمودند ، بلکه علاوه بر مسئوليت فرماندهي حوزه 2 بسيج ، بطور همزمان مسئوليت فرماندهي حوزه 5 بسيج شيراز را نيز عهده دار شدند . در سال 1386 مجدداً دچار تومور سرطاني گره هاي لنفاوي در ناحيه گردن شدند و با انجام عمل جراحي قسمتي از تومور خارج شده و شيمي درماني و پرتو درماني از سر گرفته شد و با گذشت 7-6 ماه بدن ايشان به درمان جواب داد و سلامتي نسبي خود را بدست آوردند و جالب اينجاست که در تمامي طول دردهاي سنگين بيماري حتي لحظه اي از خدمت به اين کشور کوتاهي نکردند . در سال 1387 در ناحيه گونه راست مجدداً دچار تومور سرطاني شدند که در بيمارستان خليلي شيراز بستري و تحت عمل جراحي قرار گرفتند و با انجام عمل جراحي مجدداً قسمتي از تومور که با تارهاي عصبي چسبندگي داشت در بدن ايشان بجا ماند و باز هم - شيمي درماني و پرتو درماني و تحمل درد و مرارت تا 7-6 ماه که بهبودي نسبي در وضعيت ايشان ايجاد گرديد . در سال 1388 پس از گذشت 28 سال خدمت صادقانه در سپاه پاسداران ، به توفيق بازنشستگي نائل آمدند و در اوائل سال 1389 جهت انجام حج عمره به سرزمين وحي مشرف شدند . پس از بازگشت از سفر حج، در ناحيه چشم راست مجدداً دچار تومور سرطاني ناشي از عوارض گازهاي خردل شدند و پس از انجام عمل جراحي ، شيمي درماني بر بدن ايشان آغاز گرديد . پس از انجام مرحله دوم از شيمي درماني ، حال ايشان رو به وخامت گذشت و بلافاصله به بيمارستان مرکزي شيراز (ام - آر- آي) منتقل و در قسمت مراقبت هاي ويژه بستري شدند. حال ايشان بقدري وخيم بود که عليرغم حضور تيم کامل پزشکي وارد کما شدند و پس از انجام سي تي اسکن از ناحيه سر ، متأسفانه تومور بطور کامل مغز را درگير کرده بود . ايشان پس از گذشت سه روز در ساعت 8:30 مورخه 17/6/1389 پس از تحمل آثار عوارض شديد شيميايي ، دعوت حق را لبيک گفتند و به خيل همرزمان شهيدش پيوستند روحش شاد و يادش گرامي باد .