بسم الله الرحمن الرحيم
مختصري از زندگي نامه شهيد عزت الله شيباني
شهيد شيباني در سال 1347 در خانواده اي مذهبي و فقير چشم به جهان گشود . ايشان از همان ابتداي کودکي چهره درخشان و منوري داشت و تا پنج سالگي در کنار پدر و مادرش زندگي مي کرد پس از پنج سالگي چون پدرش عشاير سيار بود و دائماً در حال کوچ کردن بود در منزل عموي خود در خرامه اقامت نمود و به درس خواندن مشغول شد ايشان از همان ابتداي کودکي نسبت به نماز و دعا علاقه زيادي از خود نشان مي داد و هميشه نماز را به جماعت مي خواند پس از دو سال تحصيل پدرش به دلايل مختلف در خرامه سکونت پيدا کرد و از آن پس دوباره و در کنار پدر و مادر خويش مشغول به تحصيل گرديد و دروه ابتدايي را با موفقيت طي نمود و پس از آن وارد مقطع راهنمايي گرديد در اين زمان شهيد شيباني فعاليت هاي چشمگيري از جمله شرکت در بسيج دانش آموزي ، مسائل پرورشي و تربيتي ، برپايي نماز جماعت و مراسم دعا داشتند و در نماز جمعه و راهپيمايي ها شرکت مي نمود . از خصوصيات منحصر به فرد اين شهيد عزيز اراده محکم و استوار که با صبر و بردباري همراه بود ايمان قوي او که او را از فحشا و منکرات باز مي داشت اوامر معروف و نهي از منکر مي کرد . ورزشکاري بسيار متدين و ميتن بود که واقعاً به مولاي خويش علي عليه السلام اقتدا کرده بود متواضع و فروتن ، وقت شناس و پايبند به مسائل اخلاقي و مذهبي بود . شهيد شيباني همکاري و کار کردن با خانواده را دوست مي داشت و تا آنجا که مي توانست مونس پدر زحمتکش خود بود . او پس از گذرانيدن دوره راهنمايي علاقه زيادي به حضور در ارتش جمهوري اسلامي ايران پيدا کرد و در نيروي زميني پيوست ، پس از مدتي به دليل مشکلات زيادي که براي خانواده اش وجود داشت از ادامه خدمت در نيروي زميني منصرف گرديد و دز خرامه مشغول به کار نمود تا اينکه در تاريخ 18/1/66 جهت انجام خدمت مقدس سربازي خود به آباده رفت و در آنجا مشغول آموزش شد پس از آموزش به منطقه جنگي اهواز اعزام گرديد و به واحد بهداري پيوست و مسئوليت (ش م م ره ) را در لشکر 19 فجر به عهده داشت تا اينکه در بهمن ماه 66 به منطقه عملياتي غرب (خرمال و حلبچه ) اعزام شد پس از دو ماه در غرب در تاريخ 26/12/66 در منطقه عملياتي پيروزمندانه والفجر 10 بر اثر اصابت ترکش به خيل شهيدان پيوست