بسم الله الرحمن الرحيم ، به نام خداوند بخشنده مهربان من از دور دست و بازوي شما رزمندگان اسلام را مي بوسم و بر اين بوسه افتخار مي کنم . امام خميني آنقدر به جبهه مي روم و مي جنگم ما شهيد شهيد شوم . منت خداي را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و شکر اندرش موجب نعمت که هر نفس که فرود مي رود و ممد حيات است و چون برنمي آيد ؟؟؟ است . با سلام و درود فراوان به يگانه منجي عالم بشريت حضرت مهدي صاحب الزمان عجل الله و نائب بر حقش امام امت و امت امام . من رستم شيرواني اعزامي از سعادت شهر به ملت شهيد پرور و هميشه در صحنه سعادت شهر سلام عرض مي کنم اگر من شهيد شدم که من لايق اين را نمي دانم که بخود بگويم شهيد مرا در گلزار شهدا سعادت شهر به خاک بسپاريد و اميدوارم که هر کس از من بدي و بد رفتاري ديده است مرا حلال کند که در روز قيامت مرا مورد سئوال و جواب قرا ندهند .اي جوانان نکند در رختخواب ذلت بميريد که حسين عليه السلام در ميدان نبرد شهيد شده اند ، اي جوانان مبادا در غفلت بميريد که علي در محراب عبادت شهيد شد و مبادا در حال بي تفاوتي بميردي که علي اکبر حسين عليه السلام در راه حسين عليه السلام و با هدف شهيد شد .اي مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري و مانع از رفتن او ؟؟؟ جبهه بشويد که فردا در محضر خدا نمي توانيد جواب زينب را بدهيد که تحمل 72 تن شهيد را نمود . اي برادران حضورتان را در جبهه هاي حق عليه باطل ثابت نگه داريد و نگذاريد که دشمن به اسلام و کشور ضربه اي وارد آورد . در اخلاق امم بيشتر دقيق شويد و سعي کنيد عظمت او را يابيد و خود را تسليم فرمانهاي او کنيد و اخلاص خود را نسبت به وي حفظ کنيد . خدايا آناني را که با تو و دين تو و رهبر تو مخالف هستند تو را به خون شهدا قسمت مي داد که آنان را متوجه خودسازي و به رحمت الهي خودت نزديک کني . سلام مرا به رهبر عزيزم برانيد و بگوئيد تا آخرين قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد .خدايا ، جندالله را که يا سوگند به ثارالله در لشکر روح الله براي شکست عدوالله و استقرار حزب الله زمينه ساز حکومت جهاني بقيه الله است ، حمايت کن . خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار ، ظهور حجت را نزديکتر بفرما ، سايه امام مستدام باد . والسلام

بسمه تعالي زندگي نامه بسيجي شهيد رستم شيرواني ؛ " و الذين امنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله باموالهم و انفسهم و اعظم درجه عندالله اولئک هم الفائزون " . کساني که ايمان آوردند و هجرت نمودند و جهاد کردند با مال و جان خود در راه خدا مقام و مرتبه برزگي در نزد خدا برايشان است و آنان رستگارانند . قرآن کريم . شهيد رستم شيرواني در 11 ديماه سال 1347 در خانواده اي مذهبي و مسمان پاي به عرصه وجود نهاد و تحصيلات ابتدائي را با موفقيت هر چه تمامتر گذراند به طوري که از لحاظ درسي و تيزهوشي از همکلاسي هايش يک رتبه بالاتر بود و مورد تشويق معلمين قرار گرفت تا اينکه وارد مقطع بالاتر راهنمايي شد . در درس خود را با پشتکار زياد تا کلاس سوم راهنمايي ادامه داد . هنگامي که استکبار جهاني با تجهيز نمودند ارتش عراق جنگ نابرابر را بر عليه جمهوري اسلامي تحميل کرد . شهيد رستم هم به مانند ديگران در وجود خود احساس زيادي نسبت بعد موقعيت انقلاب که از همه طرف مورد هجوم واقع شده بود داشت لذا پيش از هر چيز نام خود را در ليست افراد پايگاه مقاومت قدس سعادتشهر ثبت نمود و به اين طريق به امام امت ثابت نمود که اماما تو تنها نيستي و ياراني داري که تا پاي جان به انقلاب خدمت خواهند کرد و حامي رهبر خويش هستند . ايشان در بسياري از شبها دير به خانه مي آمد و بعد از چندي متوجه مي شديم برنامه نگهباني يا بازرسي و شناسائي از افراد و خودروهاي مشکوک را داشته بودند و در دستگيري و معرفي گروهکها و منحرفين و تحويل آنان به کميته انقلاب و سپاه پاسداران نقش بسيار ارزنده اي داشتند . به طوري که با همکاري ديگر اعضاء گروه مقومت چندين نفر را مرحله نهي از منکر دستگير نمودند. ايشان همانطور که اين اعمال را پشت جببه بدون هيچ چشم داشتي انجام مي داد جبهه را نيز واجب تر از پشت جبهه مي دانست . لذا براي اولين بار کوله بار سفر را بست و عازم جبهه شد تا اندکي از وظيفه خود را عمل نمايد و به مدت دو ماه در جبهه آبادان در واحد آبرساني به فعاليت پرداخت تا لبهاي رزمندگان را از تشنگي سيراب کند . پس از پايان يافتن اين ماموريت به خانه مراجعت نمودند و مدتي گذشت اما چون واقعا جبهه را يک فريضه مي دانست مجددا کوله بار سفر را بست و اين مرحله به جبهه غرب اعزام شد و در خاک کردستان در منطقه لولان به پاسداري از حريم اسلام و انقلاب پرداخت و مدت سه ماه انجام وظيفه کرد به گفته يکي از دوستانش که پيش از عمليات به ملاقاتش رفته بود نقل مي کرد زماني که من به چهره او نگاه مي کردم همه چيز مشخص بد که به لقاء الله مي رسد و شهيد مي شود. خلاصه پس از اعزام مدتي را در جبهه در محور شلمچه به پاکسازي ميدانهاي مين مي پردازد و سپس از همانجا به غرب کشور مي روند تا اينکه زمان عمليات کربلاي 10 فرار مي رسد و چون رسا در واحد تخريب بود قبل از شروع عمليات در سر راه عبور رزمندگان ميدان مين بود که بايد محور خنثي مي شد و چند داوطلب تخريب چي لازم بود که شهيد عزيز هم جزء آنان بود و هر چند که با مخالفت فرمانده مبني بر اين که ديگران هستند و فعلا نيازي به شما نيست مواجه مي گردد ولي مشتاقانه به پيش رفته و محور را با شجاعت تمام پاکسازي ؟؟؟ دليران رزمنده را باز مي کرد و به حرکت و خطوط دشمن ادامه مي دهد و ناگهان با سنگرهاي کمين عراقي مواجه شد و در حالي که از سه طرف در محاصره صداميان کافر بودند به نبردي شديد با نيروي دشمن مي پدازند و بالاخره رستمپس از ايثار و از خود گذشتگي فراوان در ارتفاعات مشرف به شهر ماووت به پروازي زيبا در آسمان پرداخت و به معبود هميشگي اش و منافقان از خدابي خبر بفهماند ما حامي و پشتيبان انقلاب اسلامي هستيم . پيکر سوخته شده و مطهر رستم پس از حدود 70 روز تنهايي در غربت به وسيله ديگر همزمانش شنايائي و بر دوش رفقا و دوستانش تشييع گشت و در جوار ساير شهداي گلگون کفن سپاه اسلام به خاک سپرده شد . باشد که همگي مان ادامه دهنده راه سرخ شهيدان باشيم .يادش گرامي و راهش پر رهرو باد . والسلام