شهید سرفراز مسلم نصر

محل تولد: جهرم
شهرستان: جهرم
استان: فارس
 
نام پدر: صمد
تحصیلات: لیسانس
متولد: 1359/06/02

سوابق ورزشی:

فوتبال
رشته ی ورزشی:
ورزشکار
عنوان ورزشی:
60
مدت فعالیت:
مربی
درجه و رتبه ی تخصصی:
دو و میدانی
رشته ی ورزشی:
ورزشکار
عنوان ورزشی:
48
مدت فعالیت:
ورزشکار حرفه ای
درجه و رتبه ی تخصصی:

نوع آثار ورزشی باقیمانده:

0
تعداد مدال قهرمانی:
0
تعداد حکم قهرمان:
0
تعداد کاپ قهرمانی:
0
احکام قهرمانی در سطح شهرستان:
0
در سطح استان:
0
در سطح کشوری:
0
در سطح بین المللی:
0
در سطح ملی:

مشخصات ایثارگری:

24 به ماه
مدت حضور در جبهه
پاسدار رسمی
نوع عضویت:
سوریه
محل شهادت:
1394/07/30
تاریخ شهادت:
 
 
رزمنده
مسولیت در جبهه:

وضعیت کنونی:

 
 
دفن شده
وضعیت پیکر شهید:
جهرم
شهرستان:
فارس
استان:
موسویه
نام گلزار:
موسویه
روستا:
شهدا
قطعه:
1
بلوک:
 
 
1394/07/30
تاریخ دفن:

وصیت نامه:

وصیت نامه اللهم صل علی محمد(ص)وال محمد(ص) حمد و سپاس بی کران بر ذات احدیت و باری تعالی که براین حقیر نعمت وجود بخشید و در برهه ای از این زمانه قرار داد که بتوان ذره ای دین به مکتب و اسلام و راه و آرمان ادا نمود. سلام و صلوات همیشگی خداوند و پیامبران و ملائکه و همه خلایق بر روح عظیم و بیکران پیامبر اعظم(ص) آن نجات بخش هستی. سلام و صلوات خداوند بر وصی رسول(ص) ولی اعظم امیرالمومنین(ع) آن یگانه یار و همدم و وصی به حق نبی اکرم(ص) و سلام و صلوات خداوند بر دختر نبی، کوثر شریعت، فاطمه زهرا(س) آن شهیده ی راه ولایت و سلام و صلوات بر فرزندان آن بزرگواران و ائمه بر حق مظلوم. و سلام و صلوات بر آخرین ذخیره الهی، امید مستضعفان بقیه‌الله الاعظم (روحی واروحنا فداه). و سلام و صلوات و رحمت های بی پایان الهی بر روح خمینی بت شکن آن بزرگ عارف راستین که جانی دوباره بر عزت و عظمت اسلام جاری بخشید و تمامی شهیدان راه حق که با نثار خون گران بهای خویش مکتب تشیع و راه ولایت را جاودانه ساختند. سلام و درود همیشگی بر رهبر عظیم الشان انقلاب فرمانده معظم کل قوا امام خامنه ای (دامت برکاته)آن یگانه پاسبان و رهبر و راهبر انقلاب آن سید مظلوم که عزت، افتخار، توفیق و سلامتی روز افزون از ذات باری تعالی جهت آن مقام شامخ از درگاه الهی مسئلت دارم. ان شا الله تاظهور دولت یار و قیام مهدی(عج). خانواده عزیز، برادران و خواهران و مادر گرامی، شهادت نعمت بزرگی است که بر هر کس عطا نمی شود. اگر به این بنده ی سراپا تقصیر، توفیق آن شد، بدانید که راه حق و سیر تسلیم راه ولایت، همراه و ملازم بودن با آن، سعادت دنیوی و اخروی در پی آن خواهد بود. در این مقطع زمانی که همگی استکبار و گردن کشان ستمگر کمر به همت تضعیف و تسلیم ساختن انقلاب و نظام اسلامی با تمامی شیوه های فرهنگی، تبلیغی، جنگ نرم و تسخیر کردن فکر و ذهن جوان ما دارند، همگی ما باید در فتنه ها از مسیر حق منحرف نشویم و چشم به چراغ بان و روشنای راه این مسیر، مقام عظمای ولایت باشیم. همسر و فرزندعزیزم، حجاب آن یادگار فاطمی همیشه به یاد داشته باشید و همگی بدانید که این حجاب فاطمی، مصونیت و رستگاری است. مبینای عزیز، بابا به تو خیلی علاقه دارد و همیشه در ذهن و خاطر بابا خواهی ماند و شاهد رشد و پیشرفت تو در عرصه ی دینی مکتبی وانقلابی و درس و مدرسه خواهم بود که ان شاالله به درجات بالای معنوی و علمی بروی و افتخاری برای اینجانب باشی. همسر و فرزند و خانواده و مادر و خواهر و برادران و تمامی دوستان و همکاران بیایید از همدیگر بگذریم که خدا هم از ما بگذرد و در حق هم حلالیت بخشیم که خداوند رحمت های خودش را بر ما جاری سازد. (ان شاءالله. دوستدار همیشگی شما مسلم نصر 13 مهر ماه سال 1364)

زندگی نامه:

زندگینامه مسلم در روز دوم شهریور ماه سال 1359 در شهر جهرم به دنیا آمد .مثل همه کودکان به مدرسه رفت وبعد از اخذ مدرک دیپلم در تارخ سی ام بهمن ماه سال 1379به استخدام سپاه پاسداران درآمد و در تیپ هوابرد 33 المهدی به فعالیت پرداخت. در همین زمان در رشته جغرافیای دانشگاه پیام نور پذیرفته شد. او برای دفاع از حرم عمه سادات به سوریه رفت و در روز سی ام مهر ماه سال 1394 در سن 35 سالگی در شهر حلب سوریه به شهادت رسید و در زادگاهش روستای موسویه به خاک سپرده شد. خواستگاری من و مسلم با هم فامیل بودیم و رفت و آمد خانوادگی هم داشتیم، اما من چند سالی بود که مسلم را ندیده بودم، رفت و آمد ایشان نسبت به بقیه اعضاء خانواده اش کمتر بود و یک مدت هم دانشجو دانشگاه افسری تهران بود. تا اینکه خانواده اش به خواستگاری من آمدند و با توجه به شناخت کاملی که داشتیم جواب مثبت دادیم، روز خواستگاری وقتی قرار شد با هم تنها صحبت کنیم، کمی در مورد خصوصیات اخلاقی و اعتقادی خودش و من صحبت کردیم و مسلم بیشتر صحبتش بر روی شغلش بود. گفت : من یک نظامی هستم و یه جورایی کسانی که نظامی هستند همسر اولشان شغلشان است. و من عاشق شغلم هستم و اکثر اوقات در ماموریت هستم، آیا شما می توانید سختی های زندگی با یک فرد نظامی را تحمل کنید؟ من که یک شناخت قبلی نسبت به مسلم داشتم و همیشه هم دوست داشتم همسرم پاسدار باشد بله را دادم و در هوای سرد ۲۸ دی ماه سال ۸۵ من و مسلم سر سفره عقد ساده و بدون تجملات اما زیبا نشستیم. من آن زمان کلاس سوم دبیرستان بودم و می توانم بگویم بهترین دوران زندگی‌ام دو سال نیم عقدمان بود، همیشه در حال گردش بودیم و اکثر اوقات پاتوق‌مان گلزار شهدا و کنار قبور مطهر شهدا بود. ظهرها که می خواستم از مدرسه برگردم اگر مسلم سر کار نبود، دم در مدرسه منتظرم می ایستاد تا با هم به خانه برگردیم و خیلی هم در درس خواندنم کمکم می کرد. حتی ثانیه ای نمی توانستیم دوری یکدیگر را تحمل کنیم و بیشتر اوقات به من می گفت: خانم دوست دارم برای همیشه در کنارم باشی. ۲۱ آبان سال ۸۸ رفتیم زیر یک سقف تا زندگی زیبا و شیرین را با یکدیگر بسازیم. شهادت مسلم رابط بین تیپ المهدی زرهی اصفهان بود، موقع استراحت بود که تانک آنها را با موشک زدند، سه تا از رزمنده‌ها همان جا داخل تانک شهید می‌شوند و ترکش به مسلم هم اصابت می‌کند، خودش می‌رود داخل آمبولانس می‌نشیند و از خون‌ریزی زیاد بی‌هوش می شود و ترکش پشت گردنش را داخل بیمارستان عمل می‌کنند و دو روز هم در بیمارستان زنده بوده و به دلیل خونریزی داخلی به شهادت می‌رسد. در تاریخ ۳۰ مهر سال ۹۴ زندگی مسلم در این دنیا تمام می‌شود و در نزد پروردگارش در ردیف بهشتیان «عند ربهم یرزقون» قرار می‌گیرد.  

تصاویر:

فیلم و صوت:

خاطرات:

 

کلیه ی حقوق این وب سایت برای بسیج ورزشکاران کشور محفوظ است