كدشناسايى :1274045
كدبايگانى :6111024
نام :حبيب
نام خانوادگى :خليفهسلطانى
نام پدر :احمد
تاريختولد :15/02/1328
ش.ش :1394
محلصدورشناسنامه :اصفهان
تاريخ شهادت :23/02/61
نوع حادثه :حوادثمربوطبهجنگتحميلى
شرح حادثه :رفتوبرگشتبهخطمقدم-تصادفخودروباخودرو
استان :بنيادشهيداستاناصفهان
شهر :ادارهبنيادشهيداصفهان
وصيتنامه :%
1274045
مهندس حبيب خليفه سلطانى
باسمه تعالى اللهم اجعل و فاتى قتلا فى سبيلك تحت بيت رايت مع اوليا ئك هنگامى كه مبارزه براى پيروزى انقلاب شروع شد و هر روز مردم با حركتى يكى از تئورىهاى مبارزه مسلحانه را در هم ريختند ، به عظمت رهبرى امام در پىبردم ، مرجعى كه از آغاز از او تقليد ميكردم اينك برايم بصورت پيشوا يى در آمد كه با روش پيامبر گونه اش براى مبارزه آستان بوس درگاهش شد .
بر روى روش القايى امام براى مبارزه و مقايسه آن با روشهاى معمول ساعتها فكر كردم و هر چه بيشتر انديشتم به عظمت آن زياد تر پى بردم ، و اين راه را جز (خدا ) كسى نمى تواند ا بداع نمايدو رسولى پيامبر گونه مى خواهد براى القاء اين مسير .
انقلاب پيروز شد و آرزوهاى كهروزها در انتظار وصالش سوخته بودم و گمان نمى بردم بدا ن دست يابم قابل دسترسى شد . فرياد از اينكه نمى توانستم شغلى بيابم كه سودش به طاغوت نرسد و ولايت و حكومت او را مستحكمتر نكند بلند بود و اينكه در انقلاب شغل وظيفه بود و رسالت و عبادت و اصلا عين عقيده و اعتقادم هرروز آرزومى كردم گرو هى را بياورم كه با آنها به مبارز بى امان با استكبارگران بپردازيم ، گروهى كه خلوص و بندگى (خداوند) در بين آنها حاكم باشدو رهبرى آن با كسيكه توان ولايت او را پذيرفت و بدان و سيله به ريسمان خدا چنگ زد نيافته بودم تا در كميته و سپاه عزيز آن را يافتم ، بگونه اى كه بارها به زندگى پاسدارى كه گمنام لياقت شهادت را به دوش مى كشد غبطه خوردم و با وجود تمام نارسايها در سپاه ، انسان ، و مجموعه انسانها را حتى در آرزوهايم بهتر از سپاه نمى توانم تصور كنم .
چه شكوه مندست مبارزه درمسيرى كه فرزند رسول خدا با لياقتى امام گونه هدايتش مى كند و ايران به دنبال او حركت مى كنند و چه مى گويم كه جهانى مستضعف .
افسوس كه فرصت ندارم تا آنچهرا كه وجودم برايش سوخته بيانكنم و نقش ولايت راستين فقاهت را در مسير مبارزه روشن گردانم و چه زيباست راهى كه آدمى احساس مى كند هر لحظه و در هر كارى و به هر شكلى كه بميرد سعادت مند است و عجبا اينقدر لطيف كه در صورت لحظه اى غفلت آنهاى كه حتى شاگرد امام بودند و معلم اخلاق ، سقوط مى كند .
و چه باشكوه است اين انقلاب با همه آزمايشهايش و چقدرلطف از جانب خداوند كه انقلاب همه دردهايم را مداوا كرده مگر انها كه طاغوتى و ناشى از فرهنگ شاهنشاهى اند .
از ملت عزيز مى خواهم كه دعا كنند اين فرزند خود را كه آن موقع كه خود را شناخته آرزويش اين بوده كه لياقت شاهدان را بيابد امام با آنهمه لطف خداوند هميشه سست كوشيده است . و از خانواده ام و خويشاوندان كه بشدت در مورد آنها كوتاهى نمودم و مى دانم كه خداوند عذر هايم نمى پذيرد ، دعا كنيد درحق من . از بچه هاى محل كه فرياد خودم از عدم يارى آنها بلند است با آنهمه زحمتى كه بخصوص در اين دوران ترور كشيده اند وكه اگر آنها نبودن من تا بحال كشته شده بودم كه من قدرت عذر خواهى از بيخوابى هاى شبهايشان و زحمات آنها را ندارد ، و خداوندا ، تو لياقت مقربان درگاهت را به آنها ببخش . و به برادران پاسدار عزيزم كه زبانم كوتاه و قاصر است و با بزرگى خودشان مرا ببخش و به همسرم ، سفارش فرزندانم را به تو مى كنم و آنها را به خدا مى سپارم كه بايد يكى كاظم و ديگرى روح الهشود .
و خودت مواظب باش كه راه باريك است و مسير حساس و هر لحظه غفلت خسران ، و از كوتاهى هاى من در گذر ......
اميدوارم كه خداوند مرگى را نصيب همه ما گرداند كه بتوانيد به هنگام مرگ على وار فريادبزنيم.
( به خداى كعبه رستگار شدم )
حبيب خليفه سلطانى
30/6/60 %